امیر بهرادامیر بهراد، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

بهراد پسر آروم و صبور من

10ماهگيت مبارك

1393/4/24 12:41
174 بازدید
اشتراک گذاری

دووووووووسسسسسسسسستتتتت دارم

                               

پسرم 10 ماه گذشت به اين زودي 10ماه وارد اين دنياي بزرگ شدي

 

ايشالا كه دنيا بر وفق مرادت باشه گلكم ماماني نميدوني چقدر دوستت دارم

 

كارهاي جديدي كه ميكني اينه كه:

بابا ميگي و عاشق حمامي كافي صداي آب رو بشوني از ته دلت ميخندي و ذوق ميني و ما كلي كيف ميكنيم

 

و كافيه اسباب بازي كه دوست داري رو ازت دور باشه شيرجه ميزني كه بگيري و نهايتا با مماخ ميخوري زمين

 

و شبها هم كه چيزي به نام بالشت نميشناسي و كلا كج ميخوابي سر يك طرف پا طرف ديگه

 

ماماني ديشب  23 تير بود سالگرد ازدواجمون رفتيم با هم پارك و طبق معمول سوژه شدي تو پارك

 

چون هرجا ميري غير ممكنه كسي طرفت نياد و نخورنت و حتي اگه جايي بشينيم

 

از دور اشاره ميدن ميشه بياريش اما ماماني به دليل مسائل امنيتي بهشون نوچ ميگمزبان

 

خلاصه ماماني فداي قد و بالات بشه 22 تير كه برده بودمت واسه قد و وزن بهم

 

گفتن قد و وزنش اصلا رشد خوبي تا قبل 2ماه پيش نداشتي ماماني خيلي ناراحت شد

 

و ميدونستم لاغر شدي چون ورج ورجت زياد شده اما غذا اصلا نميخوري

 

مثلا ماماني وقتي از سر كار مياد ساعت 3.30 هست يه خورده شير ميخوري و ميخوابي تا 7 غروب

 

و بعدش 2قاشق سوپ ميخوري تا 12 شب كه موقع خواب هست شير ميخوري و ميخوابي غذا كم ميخوري

 

همش آب دوست داري ايشالا اين روند عوض بشه و تو غذا خوب بخوري.

 

برات بگم از اون لحظه اي كه من و بابايي وقتي از سر كار برميگرديم

 

چون ميدونم در آينده يادم ميره اينو مينويسم.ساعت 3.30 كه ميرسيم ميريم

 

خونه عزيز و پدرجون و تورو ميگيريم بعضي وقتا خوابي و ما آروم ميريم بالا و غذا ميخوريم و عزيز زنگ ميزنه

 

كه گلپسر بيدار شده بياييد ببريد و اگه كلا بيدار باشي با اشتياق ميپريم سرو كولت و بوسه بارانت ميكنيم

 

و تو هم ذوق مرگ ميشي

 

ديگه برات بگم كه از تاريخ 27 تير به اينور گلم پيشرفت قابل توجه اي داشتي و يكهو انگار يكي هولت داده

 

و تغييرات به وجود اومد از درونت و حالا تو در غرب 27 تير ديديم يهو داري كاملا راحت سينه خيز ميشي

 

و به پاهات فشار مياري و ميري جلو و سيله مورد نظرت رو ميگيري و كار ديگه اينكه مثل بچه گربه شدي

 

موقعه شير خوردن الهي مامان فدات بشه بوووووووووووووسمحبت

 

و ديگه اينكه ميگي اباباييي احتمالا منظورت بابا هست و كار بعدي اينكه به جايي اشاره ميكنم نگاه ميكني

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان السا
24 تیر 93 13:21
وای خدا ناز توپولی
زندگی از آ...تا...ی
24 تیر 93 13:25
از آ...تا...ی زندگی را برایتان گذاشته ایم. ما را لینک بفرمایید.
نیلوفر
24 تیر 93 13:27
اخی چه پسر نازی داری فروش عروسک دستبافت با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com
مامان امیرعلی
25 تیر 93 10:53
آخه واقعا هم خوردنیه منم عاشق لحظه ای ام که از سرکار برمی گردم و پسرم نمی دونی با دست بدوه یا پا خیلی لحظه شیرینی است