چندخبر 2...
اول سلام به پسر خوبم که مدتی بود نیومدم مطلب براش بریزم
و سلام گرمی به دوستای بلاگ نویسم
جونم براتون بگه وقت نشد بیام زود آپ کنم بازم نت در درسترس نبود
کلی خبر دارم ...
اول از همه بگم یک سری کتاب تازه واسه پسرم خریدم
تو آلبوم خاطرات قبل اومدنش ریختم میتونید ببینید
خوب میرم سر اصل مطلب جونم براتون بگه که من از شنبه اداره دیگه نرفتم
استعلاجی گرفتم چون واقعا برام سخت بود رفت و آمد وخیلی چیزهای دیگه
13 شهریور رفتم دکتر معاینم کرد و آمپول داد واسه رشد ریه پسرم
و گفت 3تارو یه روز بزن و 3تا دیگرو فردا اون روز خلاصه این پسر ما باعث شده
شدیم آبکش هفته ای 1بار پنجشنبه آمپول دارم که از 5ماهگی میزنم
و اینم آمپول جدید بود واسه ریه خوشجیلم
خبر بعدی اینکه به سلامتی هرچند قدیمیه خبر دارید که
مرخصی زایمان دوباره به 9ماه تصویب شد و من خرسند شدم از این خبر
و با کلی آرزوهای خوووووب
از شنبه تا به امروز که 4شنبه بود اداره نرفتم
نشستم یک سری کتاب که گفته بودم خریدم دارم میخونم و واقعا مطالبش عالیه
امیدوارم مامانهای دیگه که این عکس کتابهارو گذاشتم ببینن و بخرن و بخونن
و بدونن هرچی پول پاش بدی ارزش داره البته زیادم نبود من کلا 70 تومان شد
هر کتابی که این سری خریدم دورور 15 تومان و بقیش کمتر
جونم برات بگه پسرم که امیدوارم بتونم با خوندن این کتابها
هم به خودم کمک کنم هم به تو آمین
پسرم جدیدا به خاطر اینکه گنده تر شدی شکم داره
کم کم داغون میشه و خط میوفته خدا کنه بیشتر نشه
چند روز پیش با 1000زحمت با مامان بزرگ رفتیم بازار خرید واسه تزئیین اتاقت
خیلی بهم فشار اومد اما چه کنم به عشق تو رفتم
کلی ربانهای قشنگ و بادکنک خریدم و این کتابها و پرده واسه تخت خوابت عزیزم
امیدوارم این بابای تو یکم از کارش دست بکشه و بیاد زودتر این اتاق رو نصب کنه
آخه 6هفته دیگه تا زایمان مونده مامان بزرگت بنده خدا قند تو دلش آب شد
از بس منتظر موند خود منم همینطور اما چه کنیم دیگه بابای هست
و کار و تنبلی چیدن بزرگ شدی بیا دعواش کن ههه