دو هفته دیگه و دیدن روی ماه تو
سلام پسر گلم قند عسلم
امروز رفتم مطب دکتر و یک سری دارو که تمام شده بود برام بنویسه
و بهم گفت که 2 هفته دیگه زمان زایمانت هست و بعدم با جدیت گفت
قدر بچتو بدون و بدون ارزشمند و این دو هفته آخر مراقبش باش
چون خودتم زحمت کشیدی ،نمیدونی وقتی این حرفو از دهن دکترم شنیدم
چه حسی داشتم حس اینکه منی که مادرم با این حرف دکتر باید مسئولیت پذیرتر باشم
ایشالا که این دو هفته آخر هم به خوبی و خوشی تمام بشه
و تو پسر گلم سالم به دنیا بیای و همه خوشحال بشن
راستی پسرم از دیشب دندون درد گرفتم اما خداییش مامانی دمت گرم
که از این نظر مامانی رو آخرا اذیت میکنی اگه از اوایل شروع می شد
میخواستم چیکار کنم بازم خدایا شکرت
راستی یه خبر دیگه فردا صبح به امید خدا میخوام برم آتلیه واسه گرفتن عکس یادگاری
فقط میمونه چیدن اتاقت عزیزم ایشالا که بابایی زود زود انجام میدتش
از شنبه هم کلاسام شروع میشه تو همون هفته یه روز میرم که استادارو ببینم
و بهشون بگم باهام راه بیان و اوایل اجازه بدن من نیام سر کلاس
ایشالا همه جیز به آرومی بگذره و تو بیای پیشم مشتاقانه منتظرتم عزیز دلم
قد تمام ستاره های دنیا نه خیلی بیشتر دوستت دارم مامانی