امیر بهرادامیر بهراد، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

بهراد پسر آروم و صبور من

داماد شدن بهراد(ختنه)

1392/9/21 13:23
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی ممنون از همه که برگ سبزی به یادگار گذاشتید 

45.gif 

جونم براتون بگه که خبر جدید اینکه تو تاریخ 17 آذر پسرمو بردم داماد کردم (ختنه)

 

مامانی فداش بشه 

 13.gif

اون روز غروب ساعت 6 منو بهراد و عزیز(مادر خودم) و پدرجونش (پدر خودم)بردیمش

 

پیش دکتر کلینیک اسدالله پور چند جا پرسیدیم واسه ختنه تو مطب انجام میدادن

 

اما این دکتر تو اتاق عمل انجام میداد و دیدم بهتر هم هست و تمیز تر هست

 

و بابای بهراد اون روز دانشگاه داشت تا ساعت 6 غروب خواستیم صبر کنیم بیاد نشد

 

دکتر میرفت واسه همین بدون بابایی رفتیم و تا بیاد دیر شد و ما کارمون تمام شده بود

 

و رسیدیم خونه قبلش بگم که پشت در اتاق عمل که بودم صدای جیغشو میشنیدم

 

دلم داشت پاره میشد نمیتونستم کاری بکنم اما زودی تمام شد 15 بیشتر طول نکشید

 

سرهم بعدش خانم پرستار اوردش داد بهمون داشت یکسره جیغ میکشید

 4et4wt.gif

مثل اینکه بی حسیشو کم زده بودن و دردش شروع شده بودتا برسیم خونه

 

انقدر جیغ کشید که گفتم الان گلوش خون میادبعدش فوری شیاف زدیم

 

و 2ساعت بعدش ساکت شد اما خیلی وحشتناک بود گریه هاشو الان 4 روزه هست

 

که گذشته اما پسرم انقدر حساس تو خواب از اون روز به بعد میپره

 

و جیغ میکشه انگار خواب عملو میبینه و وقتی کهنه میکنمش جیغ میکشه

 

انگار میترسه نکنه میخوان باز جراحیش کنن ایشالا به مرور زمان فراموش کنه

 

این چند روزم که ختنه کردیم بخاطر اینکه کهنه نباید بسته بشه

 

داستانهای زیادی از خرابکاری داشتیم اما از همه خنده دارتر این بود که

 

دیروز غروب از کهنه زد بیرون تمام لباسشو از پشت کثیف کرد

 

جوری که منو بابای بهراد با مشمعا زیرش عین برانکارد بردیمش تو حمام

 

و عزیزش اومد و شوستیمش خنده دارش اینجا بود که بچم خودش فهمیده بود

خرابکاری کرده خشکش زده بود پلک نمیزد هم صحنه خنده داری بود

 0-0-22blink.gif

هم اینکه کثیفکاری شبشم راحت خوابید بعد حمام 

 1.gif

و خبر دیگه اینکه جمعه باید واکسن 2ماهگیشو بزنیم

 

چون تعطیله شد شنبه و بازم شنبه افتاد یکشنبه چون من شنبه امتحان میان ترم دارم

 

استرس گرفتم پسرم تازه از بحران ختنه داره بیرون میاد حالا واکسن شروع میشه

 

شنیدم درد واکسن بیشتر تا ختنه ایشالا که اذیت نشه پسرم فداش بشم 

 

خوب دیگه امیدوارم واسه واکسن اذیت نشه واکسنو که زد و وقت کردم میام

 

مینویسم چه اتفاقی افتاد 

ممنون از همه دوستتون دارم بووووووس

 

 

عکس جدید گذاشتم تو آلبوم 2ماهگیش 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان محیا
24 آذر 92 22:41
سلام ماشالله خیلی پسر بانمکی داری خدا حفظش کنه داماد شدنشم مبارک
مامان محیا
24 آذر 92 22:43
راستی دختر منم 23 مهر به دنیا اومد یه روز با بهراد شما فاصله داره
میترا
25 آذر 92 19:30
از مترسکی پرسیدم : آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدی؟ پاسخ داد : در ترساندن دیگران برای من لذت به یادماندنی است ، پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم . اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی ! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم . گفت : تو اشتباه می‌‌ کنی ! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد !!!!
مامان حسنا
26 آذر 92 6:54
به به مبارکه... ولی عزیزم ما تو 3 روزگی بچه رو ختنه میکنیم اخه اونجوری کوچیکه و کمتر اذیت میشه تازه دست و پاهم نمیزنه که اذیت بشه
مامان سونيا
26 آذر 92 20:04
مبارك باشه داماد بشيا الهي بهراد جوني به سلامتي واكسنشم بزن ماماني خيالت راحت باشه همه اين روزها ميگذره چشم به هم بگذاري بهراد جون توي خونه بدو بدو ميكنه و مامان ميكنه و زمان و زمين رو برات به هم ميدوزه به اميد اون روزهاي قشنگ
مامان بهراد
8 دی 92 8:32
عزيزم مباركش باشه چقدر هم بانمك و خوشگله ماشاا...